مهدی کوچولو تیزهوشان قبول شده و من جون میدم برای دیدن خوشحالیش. دیروز داشته والیبال بازی میکرده که میخوره به میله (!) بینیش و زیر چشش جمعا هفتا بخیه میخوره و من دل دل میزنم برای دیدنش. برای دیدنشون و تسکین دادن نگرانیشون. همه عکس ها و آزمایش هارو از همونجا برام میفرستن. سه بار بالا آورده و سی تی گرفتن و شکر خدا هیچی نبوده. میگم خون سردیتونو حفظ کنین و دنبال جراح زیبایی باشین برای بخیه زدن. با تک تکشون حرف میزنم و تهش بهم میگن خدارو شکر دکتری! میگم عکسشو بفرستین ببینم چه شکلی شده جوجه. و میبینم جوجه استخون ترده. انگاری فکش زاویه دار شده. پشت لبش سبز شده. پیشونیش چنتایی جوش بلوغ داره. چش و آبروش دقیقا چش و ابروی خودمه. بابا میگه هر روز وامیستاده کنار مامان و قدشو مقایسه میکرده. یک هفته ای هست که مامانو گرفته و الان با من رقابت میکنه و من جون میدم برای دیدن مهدی کوچولویی که آخرین باری که دیدمش هنوز کوجولو تو بغلیِ خودم بود. جون میدم برای چروکای گوشه چش بابا که هی داره بیشتر میشه و آبجی بزرگه که اسفند امسال فارغ التحصیل میشه و ما دیگه پول دندون پزشکی نمیدیم :)) دلم میره برای مامانم که با میانسالی کنار نیومده هنوز و حسین که خیلی وقته دیگه فقط شوهرخواهر نیست انگار و هر هفته آبجی زنگ میزنه و میگه درسته ده سال بزرگتره اما حساب میبره ازت. دعواش کن اینقد سر ساختمون کل کل نکنه این همه با کارگرا و حرص نخوره، فشارش مدام چاردهه و من زنگ میزنم و میگم بخدا اگه بذارم که یه پدر درب و داغون باشی برای خواهرزاده هام!

اوهوم. بی من خیلی روزا گذشته. خیلی تغییر کردن همشون و من پنج سال دوری رو شیش سال و هفت سال میرسونم و میرم طرح و به نه سال میرسونم و تخصص میگیرم و نمیدونم به چند سال میرسونم، فقط میدونم خیلی روزا قراره هفت صب بیدار شم و ندونم به کی زنگ بزنم که بیدار باشه که ازش حال مهدی کوچولوی مصدومم رو بپرسم

به نظر تو چی، حالم خوبه؟

جذابیتای روان پزشکی

من اینجا بس دلم تنگ است

سال ,خیلی ,میگم ,زنگ ,چش ,مهدی ,و من ,جون میدم ,میدم برای ,سال میرسونم ,میزنم و

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

blogamintoton.com مانیک صنعت اخبار بلاکچین mohajeratcompany پلیس+10 امیرحسین عباس آبادی وبگاه شخصی حمیدرضا حسین خانی مارال و آلنی دانلود بازی و برنامه اندروید | وبلاگ هزار و یک دانلود